محمد قمی Mohammad Qomi

سیاست، فرهنگ، هنر | Policy, Culture, Art | السیاسة، الثقافة، الفن
شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

تاریخ چه ی برنامه ریزی فرهنگی

http://old.nlai.ir/Portals/4/images/8707/maghale4%20(1).JPG


محمد قمی: سال، سال فرهنگ و اقتصاد است و دیدم بد نیست که بهتر و بیشتر از فرهنگ بدانیم.

تعریف برنامه ریزی فرهنگی: به کوششی برای ایجاد تغییر آگاهانه در عناصر فرهنگی جامعه ی هدف، مطابق درخواست و الگوی ذهنی برنامه ریز گفته می شود.


تاریخ چه ی برنامه ریزی در جهان

    منشاء و ماهیت برنامه ریزی به صدها هزار سال قبل بر می­گردد، سابقه ی تاریخی برنامه­ ریزی تقریباً به همان اندازه قدمت فرهنگ و تمدن بشر است. آثار به جا مانده از زندگی بشر اولیه نشان میدهد که از همان ابتدا برنامه­ریزی ضرورت یافته بوده است مثلاً در شکار که بالضروره به صورت گروهی صورت می­گرفت گردآوری افراد و ابزار و سازماندهی و خلاصه هدایت آنان در حین شکار برای هر فعالیت لازم در زمان مناسب، مدیریت اولیه را به برنامه ریزی ابتدایی پیوند می­داد. شوروی سابق محل پیدایش و نشر و نمای نظام برنامه ریزی متمرکز بوده است... روش شوروی سابق در برنامه ریزی با تغییرات کم و زیاد در همه کشورهای سوسیالیستی خواه در اروپا مانند لهستان، مجارستان، چکسلواکی و بلغارستان، خواه در آسیا مانند چین، کره شمالی و ویتنام و خواه در آمریکای لاتین مانند کوبا، به کار گرفته شده است.


تاریخ چه ی برنامه ریزی در ایران

    در فرهنگ مدیریت و برنامه­ریزی، ایرانیان را از بنیان گذاران تفکر و شیوه­های برنامه­ریزی می­دانند. توجه کورش اول هخامنشی به ماهیت برنامه­ریزی، به ویژه عناصر و مفاهیم « آینده­نگری و پیش بینی » ، « تعیین هدف » و « زمان­بندی انجام دادن فعالیت­ها » نسبت به زمان خود، شگفت انگیز می­نماید. کورش عقیده داشت که شبانگاه باید به این فکر بود که صبحگاهان چه کار کنیم، و چون روز فرارسد باید به این اندیشه باشیم که شب را چگونه به صبح آوریم. علاوه بر نظریات کورش مبنی بر ضرورت طرح ­ریزی، تقسیم کار بر مبنای تخصص، و مشخص بودن فرمان­ها ، نام او به عنوان یکی از نخستین صاحب­ نظران توسعه و تکامل مدیریت ثبت شده است. راه­ هایی که در 25 قرن قبل در ایران ساخته شدند نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی در ایران باستان می­باشد.

    داریوش اول هخامنشی نه تنها به تقسیمات کشوری روی آورد، بل که، با ایجاد سلسله مراتب حکومتی، پست های بازرسی، وضع قوانین مالیاتی، تاسیس دادگستری و سپاه جاویدان نام خود را در تاریچه مدیریت دولتی جاویدان ساخت. با ایجاد پست و راههای ارتباطی بویژه راههای شاهی یکی از نخستین برنامه ریزیهای علمیاتی بزرگ جهان را شکل داد. ایرانیان قدیم به مطالعه مراحل کار و شیوه انجام آن به منظور تدوین قوانینی برای پرداخت حقوق و دست مزد اقدام می کردند و به مدد همین قوانین به اداره امپراتوری گسترده ای از ملل و اقوام گوناگون می پرداختند. کمتر از یک قرن به میلاد مسیح مانده بود که اگوست - امپراتور روم -  موفق شد به تقلید از ایرانیان زمان داریوش اول برنامه ریزی کرده و چاپار در آنجا بنا کند. شارلمانی - امپراتور بزرگ اروپا در قرون وسطی - نیز علاوه بر این که در اداره امور کشوری تحت تاثیر فرهنگ وتمدن اسلامی قرار گرفت از تدابیر داریوش نیز اقتباساتی به عمل آورد.

    در ایران معاصر، برای نخستین بار در سال 1316 اقدامی برای برنامه ریزی صورت گرفت در اوایل این سال هیاتی به نام شورای عالی اقتصاد به منظور تنظیم برنامه توسعه اقتصادی کشور تشکیل گردید، ولی با بروز جنگ جهانی دوم، فعالیت های عمرانی کشور متوقف شد. در دوران جنگ چون نیروی متفقین به ریال نیاز داشتند، مقادیر زیادی طلا و ارز به بانک ملی ایران فروختند... در نتیجه، در طی پنج سال ذخیره طلای بانک به پنج برابر رسید و مقامات بانک ملی پیشنهاد کردند که از اندوخته طلا و ارز خارجی برای توسعه اقتصادی کشور استفاده شود. بدین ترتیب دولت هیاتی به نام تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور تشکیل داد. این هیات گزارش خود را در خرداد ماه 1325 تسلیم هیات دولت کرد. در این گزارش، نیاز شدید به اصلاحات اداری که بدون آن فعالیت های عمرانی نمی توانست موفقیت آمیز باشد مورد تصریح و تاکید قرار گرفته بود این گزارش در واقع اولین پیش نویس برنامه هفت ساله اول ایران بود که بعد تقدیم مجلس شد.

    در مرداد 1325، هیات برنامه تشکیل شد تا به گزارش مزبور رسیدگی و یک برنامه عمرانی برای کشور تهیه کند. این هیات در آغاز کار توصیه کرد که برای تأمین قسمتی از هزینه های مورد نظر از بانک بین المللی ترمیم و توسعه وام بگیرند. بانک مزبور فقط برای طرح های مشخص وام پرداخت می کرد در حالی که برنامه ایران به صورت یک سلسله کلیات تنظیم شده بود... به منظور پیروی از نظرات بانک مزبور از یک موسسه امریکایی به نام شرکت « موریسن نودسن » دعوت شد تا طرح هایی را که مورد قبول بانک باشد تهیه کند. این شرکت گزارش خود را تحت عنوان برنامه ی توسعه و عمران ایران در مرداد ماه 1326 تسلیم دولت ایران کرد. براساس این گزارش دولت طرح جدیدی جهت تصویب به مجلس ارائه داد؛ این برنامه سرانجام در تاریخ بیست و شش بهمن ماه 1327 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. به بدین ترتیب، ایران رسماً دارای برنامه و سازمان مسئول آن گردید زیرا تاسیس سازمان برنامه نیز در همین قانون پیش بینی شده بود. در مهرماه 1327 نیز قراردادی با شرکت مشاوره ماوراء دریاها برای تهیه تفصیل برنامه منعقد شد که گزارش این شرکت در سال 1328 به دولت ایران تحویل گردید. برنامه عمرانی اول تنها به مدت دو سال اجراء شد...

    با استقرار حکومت کودتا پس از 28 مرداد 1332 و در پی صدور مجدد نفت امکان مالی برای تهیه و اجرای برنامه عمرانی دوم به وجود آمد. این برنامه نیز هفت ساله بود و دقیقاً با همان اهداف برنامه اول و در هشتم اسفند ماه 1334 به تصویب رسید . برنامه سوم عمرانی (41 46 )، اولین برنامه جامعی بود که برای مدت 5 سال تنظیم شده بود. در این برنامه، سازمان برنامه موظف شده بود به جز اجرای طرح هایی که به عهده وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی مسئول و موسسات عمومی و عام المنفعه بود، برای اجرای سایر طرح ها دستگاههای مناسبی تحت نظر یکی از وزارت خانه ها یا سازمان برنامه ایجاد کند. در این برنامه، اهداف، نامشخص و دلیل اختصاص مبالغ سرمایه گذاری به بخشهای مختلف نامعلوم بود. برنامه ی چهارم، با هدف « تسریع رشد اقتصادی و تکثیر درآمد ملی از راه افزایش قدرت تولید با اتکای بیشتر به توسعه صنعتی و بالا بردن بازده سرمایه و استفاده از روشهای مترقی در کلیه فعالیتها توزیع عادلانه تر درآمد و کاهش نیازمندی ها به خارج و تنوع بخشیدن به کالاهای صادراتی کشور » از اول فروردین ماه 1347 به اجرا درآمد. برنامه عمرانی پنجم در بهمن ماه 1351 به تصویب رسید هدفهای کلی برنامه بین سه بخش امور عمومی ، امور اجتماعی، و امور اقتصادی تقسیم شده بود.

به برنامه ریزی در بعد از انقلاب، به دلیل اطاله ی کلام، اشاره ای نمی شود.

 

تاریخ چه برنامه ریزی فرهنگی در جهان

    برنامه ریزی فرهنگی ( به صورت مدون و علمی ) سابقه ی چندانی ندارد. در برخی از منابع، آورده شده که تاریخ چه ی برنامه ریزی فرهنگی را تا یونان باستان می توان دنبال کرد. افلاطون در کتاب جمهوری ، هدایت فرهنگی جامعه را به سوی مسیرهای از پیش تعیین شده ، وظیفه ی دانایان و حکما می داند. در مقابل ، ارسطو معتقد است وظیفه ی حکومت، ایجاد زمینه و بستر مناسب برای بروز فضیلت و نیکی در مردم است. به طور کلی، آرمان شهر گرایی مبتنی بر ایجاد جامعه ای با فرهنگ مطلوب است. این مقوله ی آرمان شهر، همان معادل Metropolis در زبان یونانی است. در جامعه شناسی سیاسی و نظریات، درباره ی این مقوله، بحث می شود.

    برخی دیگر نیز، سابقه ی برنامه ریزی فرهنگی را به دوران استعمار می رسانند. در علوم سیاسی، واژه ی استعمار به فرایند به توسعه و آبادانی رساندن کشوری توسط کشور دیگر ( که عمدتا از سوی کشور های غربی است ) تعبیر شده است. در آن دوران، وقتی کشوری توسط کشور دیگر، مستعمره می شد، علاوه بر این که استعمار گر، منابع زمینی و سرزمینی کشور استعمار شده را به نفع خود، به خدمت می گرفت، برای این که نخبگان و افکار عمومی آن کشور را نیز با خود همراه کند، از برنامه ریزی فرهنگی استفاده می کرد.

 

تاریخ برنامه ریزی فرهنگی در ایران

    در ایران، سیاست‌گذاری و برنامه ‌ریـزی، از گذشته‌های نه چندان دور به شـیوه‌های مخـتلفی صورت مـی‌گـرفته کـه غالـباً فرمـان حاکمان و زمامـداران به ولایـات تحـت امرشان بخشـی از برنامه‌ریزی محسوب می‌شده که البته درخواست حاکمان ولایات و مناطق مختلف درباره موضوع و یا موضوعات مبتلا است. پاسخ به آن‌ها نوعی برنامه‌ریزی به شمار می‌آمده است. به مرور زمـان که جـوامع گسـترده‌تـر شـدند و فـعالـیـت‌های مختلفی در کـشورهـا صـورت می‌گرفته و هر نوع فعالیت به سوی بودجه و جهت‌دهی بر اساس میزان و نوع بودجه پیش می‌رفت.

دوره ی گسستگی و پیوستگی فرهنگی در قبل از انقلاب

    در ایران قبل از انقلاب، دو دوره ی گسستگی و پیوستگی در باره ی برنامه ریزی فرهنگی دیده می شود. از نظر زمانی‌ سال‌های‌ 1320-47 را دوره‌ ی برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ گسسته‌ در ایران‌ باید به‌ حساب‌ آورد. دراین‌ دوره، برنامه‌ریزان‌ فرهنگی‌ مبادرت‌ به‌ اخذ تصمیم‌ در حوزه‌های‌ گوناگون‌ فرهنگی‌ کردند. بدون‌ این‌ که‌ اصول‌ سیاست‌ همگنی‌ را مطمح ‌نظر قرار دهند و بر پایه ی الگوی‌ کلانی‌ که‌ نقشه‌ ی عملیات‌ اجرایی‌ را مشخص‌ کند، رفتار نمایند. قابل‌ ذکر است‌ که‌ علی‌رغم‌ وجود سیاست‌ فرهنگی‌ مکتوب‌ و نظام‌ برنامه‌ریزی‌ همه‌جانبه، ایدئولوژی‌ فرهنگی‌ حکومت‌ و تسلط‌ گفتمان‌ تجدد، تا حدود زیادی‌ به‌ مجموعه‌ تصمیمات‌ و اقدام‌ غیرهمبسته، جهت‌گیری‌ تقریباً‌ واحدی‌ می‌بخشید و آنها را در راستای‌ نسبتاً‌ یک سانی‌ قرار می‌داد.

    از جانب‌ دیگر، در فاصله‌ سال‌های‌ 1347- 57 برنامه‌ریزی‌ فرهنگی،‌ در قالب‌ برنامه‌ریزی‌ پیوسته‌ صورت‌ پذیرفت، زیرا در این‌ دوره‌ برنامه‌ریزی‌ از چهار خصلت‌ اساسی‌ برنامه‌ریزی‌ پیوسته‌ برخوردار بود. خصلت‌های‌ مورد اشاره‌ عبارتند از: مجموعه ی‌ همبسته‌ای‌ از تصمیمات‌ آگاهانه‌ و سنجیده، مدل‌ یا الگوی‌ کلان‌ پیشینی، ایجاد تغییرات‌ معین‌ و قابل‌ اندازه‌گیری‌ کمی‌ و ایجاد ابزار و امکانات‌ لازم‌ برای‌ اطلاع‌ از وضعیت‌ عملیات‌ اجرایی‌ در حین‌ اجرا و ارزش یابی‌ عمل کرد.

در سال‌ 1347، شورای‌ عالی‌ فرهنگ‌ و هنر، مبادرت‌ به‌ تهیه‌ متنی‌ در زمینه‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور کرد که‌ پس‌ از بحث‌ و گفت‌وگوی‌ کارشناسان‌ و صاحب نظران، در سال‌ بعد، به‌ تصویب‌ محمدرضا پهلوی‌ رسید و ملاک‌ تصمیم‌گیری‌ در تمام‌ عرصه ‌های‌ فرهنگی‌ گشت. متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ ایران‌ دارای‌ یک‌ مقدمه‌ و هفت‌ فصل‌ بود. در بخشی‌ از مقدمه ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ به‌ اهمیت‌ تدوین‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ بود. ضرورت های‌ نوینی‌ که‌ در متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت، بدین‌ قرار بود: « با تحولات‌ عظیم‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ سال‌های‌ اخیر، اکنون‌ جامعه‌ ما به‌ فرهنگی‌ نیازمند است‌ که‌ بر مبانی‌ فرهنگ‌ ملی‌ استوار باشد و ایرانیانی‌ را که‌ از این‌ پس‌ در یک‌ جامعه‌ صنعتی‌ زندگی‌ خواهند کرد، به‌ کار آید ». در ادامه‌ ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌، براین‌ مهم‌ پا فشاری‌ شده‌ است‌ که‌ برای‌ پاسخ گویی‌ به‌ نیازهای‌ جدید جامعه‌ ایرانی، اجرای‌ برنامه‌ای‌ جامع‌ و دقیق‌ در پیروی‌ از یک‌ سیاست‌ کلی‌ ضرورت‌ پیدا می‌کند. در متن‌ مورد اشاره، سیاست‌ کلی‌ فرهنگی‌ عبارت‌ بود از « مجموعه‌ اصول‌ و تدابیری‌ که‌ مسؤولیت‌های‌ دولت‌ را در امور فرهنگی‌ و نیز چگونگی‌ فعالیت‌های‌ دولت‌ و سازمان‌های‌ غیردولتی‌ را در امور فرهنگی‌ و در جهت‌ نیل‌ به‌ هدف‌های‌ خاص‌ تعیین‌ می‌کند.»

    براین‌ اساس، اصول‌ چهار گانه ‌ای‌ برای‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور تعیین‌ شد که‌ عبارت‌ بودند از:  فرهنگ‌ برای‌ همه، توجه‌ به‌ میراث‌ فرهنگی، فراهم‌آوردن‌ بیشترین‌ امکانات‌ برای‌ ابداع‌ و نوآوری‌ فکری‌ و هنری‌ و شناساندن‌ فرهنگ‌ ایران‌ به‌ جهانیان‌ و آگاهی‌ از مظاهر فرهنگ ‌های‌ دیگر.

    به‌ علاوه، در متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ در کنار اصول‌ چهارگانه‌ - یا اهداف‌ کلی‌ -  فوق‌ الذکر، از هشت‌ اصل‌ دیگر به عنوان‌ مبانی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ یاد شده‌ بود. مبانی‌ هشت‌ وجهی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور عبارتند از:

1- برنامه‌های‌ فرهنگی‌ که‌ براساس‌ این‌ سیاست‌ تنظیم‌ خواهد شد، باید با برنامه‌های‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ کشور هماهنگ‌ باشد.

2- هم گامی‌ سیاست‌ آموزشی‌ و علمی‌ کشور با سیاست‌ فرهنگی، ضروری‌ است.

3- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید خصوصیات‌ محیط‌های‌ اجتماعی‌ مانند خانواده، روستا، کارخانه‌ و شهر در نظر گرفته‌ شود.

4- نیازهای‌ فرهنگی‌ جامعه‌ باید بطور دقیق‌ و با روش‌های‌ علمی‌ مورد مطالعه‌ قرار گیرد و تقاضاهای‌ فرهنگی‌ مردم‌ با توجه‌ به‌ نیازهای‌ واقعی‌ برآورده‌ شود.

5- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید به‌ شیوه‌ سلوک‌ و اصول‌ و آداب‌ زندگی‌ جمعی‌ توجه‌ خاص‌ شود و از طریق‌ اشاعه‌ ی  فرهنگ، راه‌ و رسم‌ زندگی‌ آن‌چنان‌ که‌ متناسب‌ با مقتضیات‌ زمان‌ ما باشد، آموخته‌ شود.

6- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید تأثیر عوامل‌ در رشد شخصیت‌ افراد جامعه‌ به‌ منظور به‌وجود آمدن‌ شخصیت‌ اساسی‌ مطلوب‌ مورد توجه‌ خاص‌ قرار گیرد.

7- در اجرای‌ سیاست‌ فرهنگی‌ باید به‌ سرمایه‌گذاری‌ خصوصی‌ و نیز مشارکت‌ و همکاری‌ انجمن‌ها و مؤ‌سسات‌ غیرانتفاعی‌ اهمیت‌ خاصی‌ داده‌ شود.

8- کوشش‌ مستمر به‌ منظور تحقق‌ اصول‌ سیاست‌ فرهنگی‌ دریک‌ مرحله‌ زمانی، نیازمند برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ است. برای‌ طرح‌ چنین‌ برنامه‌هایی‌ باید نخست‌ هدف‌ها برای‌ مدت‌ کوتاه‌ و مدت‌ بلند تعیین‌ گردد و سپس‌ در طول‌ زمان، امکانات‌ مادی‌ و انسانی‌ به‌ منطقی‌ترین‌ وجه‌ با احتیاجات‌ فرهنگی‌ تطبیق‌ داده‌ شود.

    در دنباله‌ ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی، اهداف‌ کلی‌ چهارگانه‌ تشریح‌ شده‌ و تصویری‌ کلان‌ از ابعاد هر یک‌ ارایه‌ گردیده‌ بود. چنان‌ که‌ از توضیحات‌ فوق‌ برمی‌آید، براساس‌ سیاست‌ فرهنگی‌ مدونی‌ که‌ نقشه ی عمومی‌ عملیات‌ اجرایی‌ دولت‌ را معلوم‌ می‌کرد، سامان دهی‌ جدید در عرصه‌ فرهنگ‌ صورت‌ پذیرفت‌ و برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ به‌ صورت‌ پیوسته‌ تحقق‌ یافت. از این‌ زمان‌ به‌ بعد، برنامه ‌های‌ سالانه ی وزارت خانه ‌های‌ فرهنگی‌ ذیل‌ اهداف‌ و مبانی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ سامان‌ یافت‌ و تشکیلات‌ اجرایی‌ دولت‌ نیز در حوزه‌ ی فرهنگ‌، تجدید سازمان‌ پیدا کرد. طرح‌ تشکیلات‌ اجرایی‌ دو وزارت « فرهنگ‌ و هنر » و « اطلاعات‌ و جهانگردی‌ » در سال‌های‌ مورد اشاره‌، با عنایت‌ به‌ مأموریت‌های‌ جدید، مورد باز نگری‌ قرار گرفت‌ و در راستای‌ پیش برد مسؤولیت ‌های‌ سازمانی‌ در چارچوب‌ سیاست‌ فرهنگی، نوسازی‌ شد. به‌ علاوه، در زمینه‌ طراحی‌ برنامه‌های‌ وزارت خانه‌های‌ ذی‌ ربط‌ نیز سیاست‌ فرهنگی‌ مصوب، ملاک‌ قرار گرفت‌ و در نظام‌ تخصیص‌ بودجه‌ نیز مورد توجه‌ واقع‌ شد. بررسی‌های‌ آماری‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در فاصله‌ سال‌های‌ 1320- 57 ، مراکز اصلی‌ تصمیم‌گیری، یعنی‌ دو مجلس‌ شورا و سنا و هیأت‌ وزیران‌ مجموعاً‌ 252 مورد اقدام‌ به‌ تصمیم‌گیری‌ در حوزه‌های‌ فرهنگی‌ - به‌ جز آموزش‌ و پرورش‌ و آموزش‌ عالی‌ - کرده‌اند. معمولاً‌ بودجه‌ ی فرهنگی‌، براساس‌ اعلام‌ برنامه‌ها و بودجه‌ جاری‌ دستگاههای‌ اجرایی‌ تهیه‌ و تنظیم‌ می‌شد و هر وزارت خانه‌ نیز با تعیین‌ اولویت ‌هایی‌ که‌ خود تشخیص‌ می‌داد، مبادرت‌ به‌ درخواست‌ بودجه‌ می‌کرد. پس‌ از سال‌ 1341 و تنظیم‌ سومین‌ برنامه‌ ی عمرانی‌ برای‌ بخش‌ فرهنگ‌ نیز برنامه‌ هایی‌ با افق‌ میان‌ مدت‌ تتظیم‌ شد. بدین‌ ترتیب‌ -  به‌ جز بودجه‌ جاری‌ - سایر ردیف‌های‌ بودجه‌ دقیقاً‌ با انجام‌ پروژه‌ های‌ از پیش‌ تعریف‌ شده‌ای‌ در ارتباط‌ قرار داشت‌ و طبعاً‌ می‌بایست‌ در جهت‌ تحقق‌ برنامه‌های‌ پیش‌بینی‌ شده‌ مصرف‌ گردد. این‌ امر در برنامه‌ چهارم‌ و پنجم‌ به‌ نقطه‌ ی کمال‌ خود رسید و بودجه‌ ی سالیانه‌ که‌ توسط‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ تهیه‌ وتنظیم‌ می‌شد در انطباق‌ کامل‌ با برنامه‌های‌ پیش‌بینی‌ شده‌ قرار گرفت. این‌ پدیده‌ را یکی‌ از دستاورد های‌ بسیار مهم‌ و اساسی‌ دهه‌ سامان دهی‌ فرهنگی‌ - 1347 تا 1357 - می‌توان‌ دانست.

 

برنامه ریزی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی ( بعد از انقلاب ):

    در بعد از انقلاب، اولین متن مکتوب در زمینه سیاست‌گذاری فرهنگی در شورای فرهنگ عمومی در سال1371 در جلسه شماره 288 با اصلاحاتی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و اصول سیاست فرهنگی کشور که شامل مقدمه ی اهداف فرهنگی در ایران و اهداف سیاست فرهنگی و اصول سیاست فرهنگی و اولویت‌ها و سیاست های کلی بوده به دستور امام خمینی (رحمه ا... ) در شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سال 1359 تأسیس شده بود، تدوین گردید.
    دومین سند مکتوب، در بردارنده ی برنامه اول توسعه اقتصادی اجتماعی، فرهنگی کشور است که درسال 1372 به تصویب رسید. سومین سند مکتوب نیز برنامه دوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور است که سند فوق الذکر نیز در سال 1378 به تصویب رسید.

برنامه های توسعه، مصوب مجلس:

    برنامه کلان توسعه طی دوره ۱۳۶۶-۱۳۶۲ توسط سازمان برنامه و بودجه وقت تهیه شد که در نهم شهریور ۱۳۶۱ به تصویب شورای اقتصاد وقت رسید.

    برنامه کلان یاد شده، الگوی کار شورا های برنامه‌ریزی بخش قرار گرفت و در نهایت لایحه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 20/4/1362 برای تصویب تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.

اگرچه لایحه برنامه اول (۱۳۶۶-۱۳۶۲) در نهایت به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسید، اما بررسی عمل کرد آن از جنبه سیاست‌ها و خط مشی‌ها، اهداف مالی و اهداف فیزیکی، می‌توانست در تهیه و تدوین چارچوب برنامه جدید کمک زیادی کند. این ارزیابی در دو سطح کلان و بخشی و در قالب « دستور العمل تهیه ی گزارش عملکرد اقتصادی کشور » انجام گرفت.

    هدف­های توسعه، در برنامه عمرانی اول عبارت بودند از: گسترش آمورش و پرورش، تامین استقلال اقتصادی، تامین اجتماعی و خدمات بهداشتی، تامین خوراک و پوشاک ، تامین مسکن، رفع بیکاری و تامین منابع مستضعفین.

برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هدف کلی رفع موانع و مشکلات، در بهمن‌ماه ۱۳۶۸ به‌تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

    این برنامه به‌ لحاظ شکلی، جامع‌ترین برنامه توسعه ایران از ابتدا تاکنون به‌شمار می‌آمد. لایحه ی برنامه به ‌صورت سند اصلی و دو پیوست مربوط به ‌اهداف وبرنامه‌های بخشی و پیوست طرح‌های عمرانی به ‌مجلس ارائه شده بود که سند اصلی و اهداف کمی برنامه‌های بخشی به‌تصویب رسیدند.

بنابراین، برنامه اول توسعه، تنها برنامه بعداز انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آمد که دارای پیوست برنامه‌های بخشی مصوب بود.

    لایحه ی برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آذرماه سال ۱۳۷۲ به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، اما با توجه به این که مجلس به‌ فرصت بیشتری برای بررسی لایحه احتیاج داشت، در عمل بررسی لایحه برنامه دوم به سال ۱۳۷۳ موکول شد و لایحه مزبور در تاریخ 20/9/1373 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. برنامه دوم دوره 1378-1374 را در برمی‌گرفت و بدین ترتیب سال ۱۳۷۳ کشور بدون برنامه توسعه بود.

قانون برنامه سوم توسعه نیز، در تاریخ 17/1/1379 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

    مهم‌ترین ویژگی‌ برنامه چهارم توسعه، تهیه و تصویب آن در چارچوب چشم‌انداز بیست ساله و پس از ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه توسط مقام معظم رهبری است.

    قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ایران ( 1394 ـ 1390 ) در جلسه علنی مورخ 15/10/1389 مجلس شورای اسلامی، به تصویب رسید. در این برنامه، نسبت به برنامه های قبلی، توجه خاصی به مقوله ی فرهنگ ایرانی و اسلامی شده است.

 

 

 

 

 منابع:

- مجله ی عصر مدیریت، شماره ی 14 و 15، خرداد 89.

- تجربیاتی‌ از برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ در ایران‌‌ ‌(1320-1357 )، دکتر محمدعلی‌ اکبری‌.

- مبانی مدیریت دولتی، پرویز نامغ، نشر هستان.

-  اصول برنامه ریزی، علی رضا آیت اللهی، مرکز آموزش مدیریت دولتی.

- آشنایی با مفهوم برنامه ریزی، سعید محمودی و هم کاران، سایت آفتاب.

- مروری بر تاریخ چه ی برنامه ریزی در ایران، محمد کرد بچه، روزنامه دنیای اقتصاد.

- سایت دبیر خانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی.

- سایت باشگاه اندیشه.

- وبلاگ فاطمی.



نوشته شده توسط محمد قمی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
محمد قمی  Mohammad Qomi

بسم الله الرحمن الرحیم
* محمد قمی
* بنده عاصی خدا
* سطح سه حوزه
* کارشناسی ارشد علوم سیاسی
* کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
* کارشناسی مدیریت امور فرهنگی
* علاقه مندی ها : عکاسی ، مهندسی فرهنگی ، نغمه سازی ، سیاست ، گرافیک ، شعر ...
* اولین مقاله سیاسی فرهنگی خود را در سن 16 سالگی به چاپ رساندم .
+ از نظرات سازنده و انتقادات منصفانه خود مرا بهره مند سازید .
ــ از این که اهل گذاشتن کامنت های نا سزا و بی ادبانه و ... نیستید متشکرم .

* MohammadQomi
* Favorites: Photography, Cultural Engineering, Music, Policy, Graphic, Poetry and etc
* My first article has been printed in a mass medium, when I was 16
* Please leave comments with appropriate contents

* محمد قمی
* المفضلات: فتوغرافی، الهندسة الثقافیة، الموسیقی، الساسة، الرسومات، الشعر و...
* نشرت مقالتی الاولی بوسیلة اعلامیة فی 16.
* شکرا لمراعتکم فی رعایة الادب و الاحترام فی التعلیقات.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

تاریخ چه ی برنامه ریزی فرهنگی

شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ

http://old.nlai.ir/Portals/4/images/8707/maghale4%20(1).JPG


محمد قمی: سال، سال فرهنگ و اقتصاد است و دیدم بد نیست که بهتر و بیشتر از فرهنگ بدانیم.

تعریف برنامه ریزی فرهنگی: به کوششی برای ایجاد تغییر آگاهانه در عناصر فرهنگی جامعه ی هدف، مطابق درخواست و الگوی ذهنی برنامه ریز گفته می شود.


تاریخ چه ی برنامه ریزی در جهان

    منشاء و ماهیت برنامه ریزی به صدها هزار سال قبل بر می­گردد، سابقه ی تاریخی برنامه­ ریزی تقریباً به همان اندازه قدمت فرهنگ و تمدن بشر است. آثار به جا مانده از زندگی بشر اولیه نشان میدهد که از همان ابتدا برنامه­ریزی ضرورت یافته بوده است مثلاً در شکار که بالضروره به صورت گروهی صورت می­گرفت گردآوری افراد و ابزار و سازماندهی و خلاصه هدایت آنان در حین شکار برای هر فعالیت لازم در زمان مناسب، مدیریت اولیه را به برنامه ریزی ابتدایی پیوند می­داد. شوروی سابق محل پیدایش و نشر و نمای نظام برنامه ریزی متمرکز بوده است... روش شوروی سابق در برنامه ریزی با تغییرات کم و زیاد در همه کشورهای سوسیالیستی خواه در اروپا مانند لهستان، مجارستان، چکسلواکی و بلغارستان، خواه در آسیا مانند چین، کره شمالی و ویتنام و خواه در آمریکای لاتین مانند کوبا، به کار گرفته شده است.


تاریخ چه ی برنامه ریزی در ایران

    در فرهنگ مدیریت و برنامه­ریزی، ایرانیان را از بنیان گذاران تفکر و شیوه­های برنامه­ریزی می­دانند. توجه کورش اول هخامنشی به ماهیت برنامه­ریزی، به ویژه عناصر و مفاهیم « آینده­نگری و پیش بینی » ، « تعیین هدف » و « زمان­بندی انجام دادن فعالیت­ها » نسبت به زمان خود، شگفت انگیز می­نماید. کورش عقیده داشت که شبانگاه باید به این فکر بود که صبحگاهان چه کار کنیم، و چون روز فرارسد باید به این اندیشه باشیم که شب را چگونه به صبح آوریم. علاوه بر نظریات کورش مبنی بر ضرورت طرح ­ریزی، تقسیم کار بر مبنای تخصص، و مشخص بودن فرمان­ها ، نام او به عنوان یکی از نخستین صاحب­ نظران توسعه و تکامل مدیریت ثبت شده است. راه­ هایی که در 25 قرن قبل در ایران ساخته شدند نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی در ایران باستان می­باشد.

    داریوش اول هخامنشی نه تنها به تقسیمات کشوری روی آورد، بل که، با ایجاد سلسله مراتب حکومتی، پست های بازرسی، وضع قوانین مالیاتی، تاسیس دادگستری و سپاه جاویدان نام خود را در تاریچه مدیریت دولتی جاویدان ساخت. با ایجاد پست و راههای ارتباطی بویژه راههای شاهی یکی از نخستین برنامه ریزیهای علمیاتی بزرگ جهان را شکل داد. ایرانیان قدیم به مطالعه مراحل کار و شیوه انجام آن به منظور تدوین قوانینی برای پرداخت حقوق و دست مزد اقدام می کردند و به مدد همین قوانین به اداره امپراتوری گسترده ای از ملل و اقوام گوناگون می پرداختند. کمتر از یک قرن به میلاد مسیح مانده بود که اگوست - امپراتور روم -  موفق شد به تقلید از ایرانیان زمان داریوش اول برنامه ریزی کرده و چاپار در آنجا بنا کند. شارلمانی - امپراتور بزرگ اروپا در قرون وسطی - نیز علاوه بر این که در اداره امور کشوری تحت تاثیر فرهنگ وتمدن اسلامی قرار گرفت از تدابیر داریوش نیز اقتباساتی به عمل آورد.

    در ایران معاصر، برای نخستین بار در سال 1316 اقدامی برای برنامه ریزی صورت گرفت در اوایل این سال هیاتی به نام شورای عالی اقتصاد به منظور تنظیم برنامه توسعه اقتصادی کشور تشکیل گردید، ولی با بروز جنگ جهانی دوم، فعالیت های عمرانی کشور متوقف شد. در دوران جنگ چون نیروی متفقین به ریال نیاز داشتند، مقادیر زیادی طلا و ارز به بانک ملی ایران فروختند... در نتیجه، در طی پنج سال ذخیره طلای بانک به پنج برابر رسید و مقامات بانک ملی پیشنهاد کردند که از اندوخته طلا و ارز خارجی برای توسعه اقتصادی کشور استفاده شود. بدین ترتیب دولت هیاتی به نام تهیه نقشه اصلاحی و عمرانی کشور تشکیل داد. این هیات گزارش خود را در خرداد ماه 1325 تسلیم هیات دولت کرد. در این گزارش، نیاز شدید به اصلاحات اداری که بدون آن فعالیت های عمرانی نمی توانست موفقیت آمیز باشد مورد تصریح و تاکید قرار گرفته بود این گزارش در واقع اولین پیش نویس برنامه هفت ساله اول ایران بود که بعد تقدیم مجلس شد.

    در مرداد 1325، هیات برنامه تشکیل شد تا به گزارش مزبور رسیدگی و یک برنامه عمرانی برای کشور تهیه کند. این هیات در آغاز کار توصیه کرد که برای تأمین قسمتی از هزینه های مورد نظر از بانک بین المللی ترمیم و توسعه وام بگیرند. بانک مزبور فقط برای طرح های مشخص وام پرداخت می کرد در حالی که برنامه ایران به صورت یک سلسله کلیات تنظیم شده بود... به منظور پیروی از نظرات بانک مزبور از یک موسسه امریکایی به نام شرکت « موریسن نودسن » دعوت شد تا طرح هایی را که مورد قبول بانک باشد تهیه کند. این شرکت گزارش خود را تحت عنوان برنامه ی توسعه و عمران ایران در مرداد ماه 1326 تسلیم دولت ایران کرد. براساس این گزارش دولت طرح جدیدی جهت تصویب به مجلس ارائه داد؛ این برنامه سرانجام در تاریخ بیست و شش بهمن ماه 1327 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. به بدین ترتیب، ایران رسماً دارای برنامه و سازمان مسئول آن گردید زیرا تاسیس سازمان برنامه نیز در همین قانون پیش بینی شده بود. در مهرماه 1327 نیز قراردادی با شرکت مشاوره ماوراء دریاها برای تهیه تفصیل برنامه منعقد شد که گزارش این شرکت در سال 1328 به دولت ایران تحویل گردید. برنامه عمرانی اول تنها به مدت دو سال اجراء شد...

    با استقرار حکومت کودتا پس از 28 مرداد 1332 و در پی صدور مجدد نفت امکان مالی برای تهیه و اجرای برنامه عمرانی دوم به وجود آمد. این برنامه نیز هفت ساله بود و دقیقاً با همان اهداف برنامه اول و در هشتم اسفند ماه 1334 به تصویب رسید . برنامه سوم عمرانی (41 46 )، اولین برنامه جامعی بود که برای مدت 5 سال تنظیم شده بود. در این برنامه، سازمان برنامه موظف شده بود به جز اجرای طرح هایی که به عهده وزارت خانه ها و دستگاه های دولتی مسئول و موسسات عمومی و عام المنفعه بود، برای اجرای سایر طرح ها دستگاههای مناسبی تحت نظر یکی از وزارت خانه ها یا سازمان برنامه ایجاد کند. در این برنامه، اهداف، نامشخص و دلیل اختصاص مبالغ سرمایه گذاری به بخشهای مختلف نامعلوم بود. برنامه ی چهارم، با هدف « تسریع رشد اقتصادی و تکثیر درآمد ملی از راه افزایش قدرت تولید با اتکای بیشتر به توسعه صنعتی و بالا بردن بازده سرمایه و استفاده از روشهای مترقی در کلیه فعالیتها توزیع عادلانه تر درآمد و کاهش نیازمندی ها به خارج و تنوع بخشیدن به کالاهای صادراتی کشور » از اول فروردین ماه 1347 به اجرا درآمد. برنامه عمرانی پنجم در بهمن ماه 1351 به تصویب رسید هدفهای کلی برنامه بین سه بخش امور عمومی ، امور اجتماعی، و امور اقتصادی تقسیم شده بود.

به برنامه ریزی در بعد از انقلاب، به دلیل اطاله ی کلام، اشاره ای نمی شود.

 

تاریخ چه برنامه ریزی فرهنگی در جهان

    برنامه ریزی فرهنگی ( به صورت مدون و علمی ) سابقه ی چندانی ندارد. در برخی از منابع، آورده شده که تاریخ چه ی برنامه ریزی فرهنگی را تا یونان باستان می توان دنبال کرد. افلاطون در کتاب جمهوری ، هدایت فرهنگی جامعه را به سوی مسیرهای از پیش تعیین شده ، وظیفه ی دانایان و حکما می داند. در مقابل ، ارسطو معتقد است وظیفه ی حکومت، ایجاد زمینه و بستر مناسب برای بروز فضیلت و نیکی در مردم است. به طور کلی، آرمان شهر گرایی مبتنی بر ایجاد جامعه ای با فرهنگ مطلوب است. این مقوله ی آرمان شهر، همان معادل Metropolis در زبان یونانی است. در جامعه شناسی سیاسی و نظریات، درباره ی این مقوله، بحث می شود.

    برخی دیگر نیز، سابقه ی برنامه ریزی فرهنگی را به دوران استعمار می رسانند. در علوم سیاسی، واژه ی استعمار به فرایند به توسعه و آبادانی رساندن کشوری توسط کشور دیگر ( که عمدتا از سوی کشور های غربی است ) تعبیر شده است. در آن دوران، وقتی کشوری توسط کشور دیگر، مستعمره می شد، علاوه بر این که استعمار گر، منابع زمینی و سرزمینی کشور استعمار شده را به نفع خود، به خدمت می گرفت، برای این که نخبگان و افکار عمومی آن کشور را نیز با خود همراه کند، از برنامه ریزی فرهنگی استفاده می کرد.

 

تاریخ برنامه ریزی فرهنگی در ایران

    در ایران، سیاست‌گذاری و برنامه ‌ریـزی، از گذشته‌های نه چندان دور به شـیوه‌های مخـتلفی صورت مـی‌گـرفته کـه غالـباً فرمـان حاکمان و زمامـداران به ولایـات تحـت امرشان بخشـی از برنامه‌ریزی محسوب می‌شده که البته درخواست حاکمان ولایات و مناطق مختلف درباره موضوع و یا موضوعات مبتلا است. پاسخ به آن‌ها نوعی برنامه‌ریزی به شمار می‌آمده است. به مرور زمـان که جـوامع گسـترده‌تـر شـدند و فـعالـیـت‌های مختلفی در کـشورهـا صـورت می‌گرفته و هر نوع فعالیت به سوی بودجه و جهت‌دهی بر اساس میزان و نوع بودجه پیش می‌رفت.

دوره ی گسستگی و پیوستگی فرهنگی در قبل از انقلاب

    در ایران قبل از انقلاب، دو دوره ی گسستگی و پیوستگی در باره ی برنامه ریزی فرهنگی دیده می شود. از نظر زمانی‌ سال‌های‌ 1320-47 را دوره‌ ی برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ گسسته‌ در ایران‌ باید به‌ حساب‌ آورد. دراین‌ دوره، برنامه‌ریزان‌ فرهنگی‌ مبادرت‌ به‌ اخذ تصمیم‌ در حوزه‌های‌ گوناگون‌ فرهنگی‌ کردند. بدون‌ این‌ که‌ اصول‌ سیاست‌ همگنی‌ را مطمح ‌نظر قرار دهند و بر پایه ی الگوی‌ کلانی‌ که‌ نقشه‌ ی عملیات‌ اجرایی‌ را مشخص‌ کند، رفتار نمایند. قابل‌ ذکر است‌ که‌ علی‌رغم‌ وجود سیاست‌ فرهنگی‌ مکتوب‌ و نظام‌ برنامه‌ریزی‌ همه‌جانبه، ایدئولوژی‌ فرهنگی‌ حکومت‌ و تسلط‌ گفتمان‌ تجدد، تا حدود زیادی‌ به‌ مجموعه‌ تصمیمات‌ و اقدام‌ غیرهمبسته، جهت‌گیری‌ تقریباً‌ واحدی‌ می‌بخشید و آنها را در راستای‌ نسبتاً‌ یک سانی‌ قرار می‌داد.

    از جانب‌ دیگر، در فاصله‌ سال‌های‌ 1347- 57 برنامه‌ریزی‌ فرهنگی،‌ در قالب‌ برنامه‌ریزی‌ پیوسته‌ صورت‌ پذیرفت، زیرا در این‌ دوره‌ برنامه‌ریزی‌ از چهار خصلت‌ اساسی‌ برنامه‌ریزی‌ پیوسته‌ برخوردار بود. خصلت‌های‌ مورد اشاره‌ عبارتند از: مجموعه ی‌ همبسته‌ای‌ از تصمیمات‌ آگاهانه‌ و سنجیده، مدل‌ یا الگوی‌ کلان‌ پیشینی، ایجاد تغییرات‌ معین‌ و قابل‌ اندازه‌گیری‌ کمی‌ و ایجاد ابزار و امکانات‌ لازم‌ برای‌ اطلاع‌ از وضعیت‌ عملیات‌ اجرایی‌ در حین‌ اجرا و ارزش یابی‌ عمل کرد.

در سال‌ 1347، شورای‌ عالی‌ فرهنگ‌ و هنر، مبادرت‌ به‌ تهیه‌ متنی‌ در زمینه‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور کرد که‌ پس‌ از بحث‌ و گفت‌وگوی‌ کارشناسان‌ و صاحب نظران، در سال‌ بعد، به‌ تصویب‌ محمدرضا پهلوی‌ رسید و ملاک‌ تصمیم‌گیری‌ در تمام‌ عرصه ‌های‌ فرهنگی‌ گشت. متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ ایران‌ دارای‌ یک‌ مقدمه‌ و هفت‌ فصل‌ بود. در بخشی‌ از مقدمه ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ به‌ اهمیت‌ تدوین‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ بود. ضرورت های‌ نوینی‌ که‌ در متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت، بدین‌ قرار بود: « با تحولات‌ عظیم‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ سال‌های‌ اخیر، اکنون‌ جامعه‌ ما به‌ فرهنگی‌ نیازمند است‌ که‌ بر مبانی‌ فرهنگ‌ ملی‌ استوار باشد و ایرانیانی‌ را که‌ از این‌ پس‌ در یک‌ جامعه‌ صنعتی‌ زندگی‌ خواهند کرد، به‌ کار آید ». در ادامه‌ ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌، براین‌ مهم‌ پا فشاری‌ شده‌ است‌ که‌ برای‌ پاسخ گویی‌ به‌ نیازهای‌ جدید جامعه‌ ایرانی، اجرای‌ برنامه‌ای‌ جامع‌ و دقیق‌ در پیروی‌ از یک‌ سیاست‌ کلی‌ ضرورت‌ پیدا می‌کند. در متن‌ مورد اشاره، سیاست‌ کلی‌ فرهنگی‌ عبارت‌ بود از « مجموعه‌ اصول‌ و تدابیری‌ که‌ مسؤولیت‌های‌ دولت‌ را در امور فرهنگی‌ و نیز چگونگی‌ فعالیت‌های‌ دولت‌ و سازمان‌های‌ غیردولتی‌ را در امور فرهنگی‌ و در جهت‌ نیل‌ به‌ هدف‌های‌ خاص‌ تعیین‌ می‌کند.»

    براین‌ اساس، اصول‌ چهار گانه ‌ای‌ برای‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور تعیین‌ شد که‌ عبارت‌ بودند از:  فرهنگ‌ برای‌ همه، توجه‌ به‌ میراث‌ فرهنگی، فراهم‌آوردن‌ بیشترین‌ امکانات‌ برای‌ ابداع‌ و نوآوری‌ فکری‌ و هنری‌ و شناساندن‌ فرهنگ‌ ایران‌ به‌ جهانیان‌ و آگاهی‌ از مظاهر فرهنگ ‌های‌ دیگر.

    به‌ علاوه، در متن‌ سیاست‌ فرهنگی‌ در کنار اصول‌ چهارگانه‌ - یا اهداف‌ کلی‌ -  فوق‌ الذکر، از هشت‌ اصل‌ دیگر به عنوان‌ مبانی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ یاد شده‌ بود. مبانی‌ هشت‌ وجهی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ کشور عبارتند از:

1- برنامه‌های‌ فرهنگی‌ که‌ براساس‌ این‌ سیاست‌ تنظیم‌ خواهد شد، باید با برنامه‌های‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ کشور هماهنگ‌ باشد.

2- هم گامی‌ سیاست‌ آموزشی‌ و علمی‌ کشور با سیاست‌ فرهنگی، ضروری‌ است.

3- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید خصوصیات‌ محیط‌های‌ اجتماعی‌ مانند خانواده، روستا، کارخانه‌ و شهر در نظر گرفته‌ شود.

4- نیازهای‌ فرهنگی‌ جامعه‌ باید بطور دقیق‌ و با روش‌های‌ علمی‌ مورد مطالعه‌ قرار گیرد و تقاضاهای‌ فرهنگی‌ مردم‌ با توجه‌ به‌ نیازهای‌ واقعی‌ برآورده‌ شود.

5- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید به‌ شیوه‌ سلوک‌ و اصول‌ و آداب‌ زندگی‌ جمعی‌ توجه‌ خاص‌ شود و از طریق‌ اشاعه‌ ی  فرهنگ، راه‌ و رسم‌ زندگی‌ آن‌چنان‌ که‌ متناسب‌ با مقتضیات‌ زمان‌ ما باشد، آموخته‌ شود.

6- در برنامه‌های‌ فرهنگی‌ باید تأثیر عوامل‌ در رشد شخصیت‌ افراد جامعه‌ به‌ منظور به‌وجود آمدن‌ شخصیت‌ اساسی‌ مطلوب‌ مورد توجه‌ خاص‌ قرار گیرد.

7- در اجرای‌ سیاست‌ فرهنگی‌ باید به‌ سرمایه‌گذاری‌ خصوصی‌ و نیز مشارکت‌ و همکاری‌ انجمن‌ها و مؤ‌سسات‌ غیرانتفاعی‌ اهمیت‌ خاصی‌ داده‌ شود.

8- کوشش‌ مستمر به‌ منظور تحقق‌ اصول‌ سیاست‌ فرهنگی‌ دریک‌ مرحله‌ زمانی، نیازمند برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ است. برای‌ طرح‌ چنین‌ برنامه‌هایی‌ باید نخست‌ هدف‌ها برای‌ مدت‌ کوتاه‌ و مدت‌ بلند تعیین‌ گردد و سپس‌ در طول‌ زمان، امکانات‌ مادی‌ و انسانی‌ به‌ منطقی‌ترین‌ وجه‌ با احتیاجات‌ فرهنگی‌ تطبیق‌ داده‌ شود.

    در دنباله‌ ی متن‌ سیاست‌ فرهنگی، اهداف‌ کلی‌ چهارگانه‌ تشریح‌ شده‌ و تصویری‌ کلان‌ از ابعاد هر یک‌ ارایه‌ گردیده‌ بود. چنان‌ که‌ از توضیحات‌ فوق‌ برمی‌آید، براساس‌ سیاست‌ فرهنگی‌ مدونی‌ که‌ نقشه ی عمومی‌ عملیات‌ اجرایی‌ دولت‌ را معلوم‌ می‌کرد، سامان دهی‌ جدید در عرصه‌ فرهنگ‌ صورت‌ پذیرفت‌ و برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ به‌ صورت‌ پیوسته‌ تحقق‌ یافت. از این‌ زمان‌ به‌ بعد، برنامه ‌های‌ سالانه ی وزارت خانه ‌های‌ فرهنگی‌ ذیل‌ اهداف‌ و مبانی‌ سیاست‌ فرهنگی‌ سامان‌ یافت‌ و تشکیلات‌ اجرایی‌ دولت‌ نیز در حوزه‌ ی فرهنگ‌، تجدید سازمان‌ پیدا کرد. طرح‌ تشکیلات‌ اجرایی‌ دو وزارت « فرهنگ‌ و هنر » و « اطلاعات‌ و جهانگردی‌ » در سال‌های‌ مورد اشاره‌، با عنایت‌ به‌ مأموریت‌های‌ جدید، مورد باز نگری‌ قرار گرفت‌ و در راستای‌ پیش برد مسؤولیت ‌های‌ سازمانی‌ در چارچوب‌ سیاست‌ فرهنگی، نوسازی‌ شد. به‌ علاوه، در زمینه‌ طراحی‌ برنامه‌های‌ وزارت خانه‌های‌ ذی‌ ربط‌ نیز سیاست‌ فرهنگی‌ مصوب، ملاک‌ قرار گرفت‌ و در نظام‌ تخصیص‌ بودجه‌ نیز مورد توجه‌ واقع‌ شد. بررسی‌های‌ آماری‌ نشان‌ می‌دهد که‌ در فاصله‌ سال‌های‌ 1320- 57 ، مراکز اصلی‌ تصمیم‌گیری، یعنی‌ دو مجلس‌ شورا و سنا و هیأت‌ وزیران‌ مجموعاً‌ 252 مورد اقدام‌ به‌ تصمیم‌گیری‌ در حوزه‌های‌ فرهنگی‌ - به‌ جز آموزش‌ و پرورش‌ و آموزش‌ عالی‌ - کرده‌اند. معمولاً‌ بودجه‌ ی فرهنگی‌، براساس‌ اعلام‌ برنامه‌ها و بودجه‌ جاری‌ دستگاههای‌ اجرایی‌ تهیه‌ و تنظیم‌ می‌شد و هر وزارت خانه‌ نیز با تعیین‌ اولویت ‌هایی‌ که‌ خود تشخیص‌ می‌داد، مبادرت‌ به‌ درخواست‌ بودجه‌ می‌کرد. پس‌ از سال‌ 1341 و تنظیم‌ سومین‌ برنامه‌ ی عمرانی‌ برای‌ بخش‌ فرهنگ‌ نیز برنامه‌ هایی‌ با افق‌ میان‌ مدت‌ تتظیم‌ شد. بدین‌ ترتیب‌ -  به‌ جز بودجه‌ جاری‌ - سایر ردیف‌های‌ بودجه‌ دقیقاً‌ با انجام‌ پروژه‌ های‌ از پیش‌ تعریف‌ شده‌ای‌ در ارتباط‌ قرار داشت‌ و طبعاً‌ می‌بایست‌ در جهت‌ تحقق‌ برنامه‌های‌ پیش‌بینی‌ شده‌ مصرف‌ گردد. این‌ امر در برنامه‌ چهارم‌ و پنجم‌ به‌ نقطه‌ ی کمال‌ خود رسید و بودجه‌ ی سالیانه‌ که‌ توسط‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ تهیه‌ وتنظیم‌ می‌شد در انطباق‌ کامل‌ با برنامه‌های‌ پیش‌بینی‌ شده‌ قرار گرفت. این‌ پدیده‌ را یکی‌ از دستاورد های‌ بسیار مهم‌ و اساسی‌ دهه‌ سامان دهی‌ فرهنگی‌ - 1347 تا 1357 - می‌توان‌ دانست.

 

برنامه ریزی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی ( بعد از انقلاب ):

    در بعد از انقلاب، اولین متن مکتوب در زمینه سیاست‌گذاری فرهنگی در شورای فرهنگ عمومی در سال1371 در جلسه شماره 288 با اصلاحاتی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و اصول سیاست فرهنگی کشور که شامل مقدمه ی اهداف فرهنگی در ایران و اهداف سیاست فرهنگی و اصول سیاست فرهنگی و اولویت‌ها و سیاست های کلی بوده به دستور امام خمینی (رحمه ا... ) در شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سال 1359 تأسیس شده بود، تدوین گردید.
    دومین سند مکتوب، در بردارنده ی برنامه اول توسعه اقتصادی اجتماعی، فرهنگی کشور است که درسال 1372 به تصویب رسید. سومین سند مکتوب نیز برنامه دوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور است که سند فوق الذکر نیز در سال 1378 به تصویب رسید.

برنامه های توسعه، مصوب مجلس:

    برنامه کلان توسعه طی دوره ۱۳۶۶-۱۳۶۲ توسط سازمان برنامه و بودجه وقت تهیه شد که در نهم شهریور ۱۳۶۱ به تصویب شورای اقتصاد وقت رسید.

    برنامه کلان یاد شده، الگوی کار شورا های برنامه‌ریزی بخش قرار گرفت و در نهایت لایحه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 20/4/1362 برای تصویب تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.

اگرچه لایحه برنامه اول (۱۳۶۶-۱۳۶۲) در نهایت به تصویب مجلس شورای اسلامی نرسید، اما بررسی عمل کرد آن از جنبه سیاست‌ها و خط مشی‌ها، اهداف مالی و اهداف فیزیکی، می‌توانست در تهیه و تدوین چارچوب برنامه جدید کمک زیادی کند. این ارزیابی در دو سطح کلان و بخشی و در قالب « دستور العمل تهیه ی گزارش عملکرد اقتصادی کشور » انجام گرفت.

    هدف­های توسعه، در برنامه عمرانی اول عبارت بودند از: گسترش آمورش و پرورش، تامین استقلال اقتصادی، تامین اجتماعی و خدمات بهداشتی، تامین خوراک و پوشاک ، تامین مسکن، رفع بیکاری و تامین منابع مستضعفین.

برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هدف کلی رفع موانع و مشکلات، در بهمن‌ماه ۱۳۶۸ به‌تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

    این برنامه به‌ لحاظ شکلی، جامع‌ترین برنامه توسعه ایران از ابتدا تاکنون به‌شمار می‌آمد. لایحه ی برنامه به ‌صورت سند اصلی و دو پیوست مربوط به ‌اهداف وبرنامه‌های بخشی و پیوست طرح‌های عمرانی به ‌مجلس ارائه شده بود که سند اصلی و اهداف کمی برنامه‌های بخشی به‌تصویب رسیدند.

بنابراین، برنامه اول توسعه، تنها برنامه بعداز انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آمد که دارای پیوست برنامه‌های بخشی مصوب بود.

    لایحه ی برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آذرماه سال ۱۳۷۲ به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد، اما با توجه به این که مجلس به‌ فرصت بیشتری برای بررسی لایحه احتیاج داشت، در عمل بررسی لایحه برنامه دوم به سال ۱۳۷۳ موکول شد و لایحه مزبور در تاریخ 20/9/1373 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. برنامه دوم دوره 1378-1374 را در برمی‌گرفت و بدین ترتیب سال ۱۳۷۳ کشور بدون برنامه توسعه بود.

قانون برنامه سوم توسعه نیز، در تاریخ 17/1/1379 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

    مهم‌ترین ویژگی‌ برنامه چهارم توسعه، تهیه و تصویب آن در چارچوب چشم‌انداز بیست ساله و پس از ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه توسط مقام معظم رهبری است.

    قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ایران ( 1394 ـ 1390 ) در جلسه علنی مورخ 15/10/1389 مجلس شورای اسلامی، به تصویب رسید. در این برنامه، نسبت به برنامه های قبلی، توجه خاصی به مقوله ی فرهنگ ایرانی و اسلامی شده است.

 

 

 

 

 منابع:

- مجله ی عصر مدیریت، شماره ی 14 و 15، خرداد 89.

- تجربیاتی‌ از برنامه‌ریزی‌ فرهنگی‌ در ایران‌‌ ‌(1320-1357 )، دکتر محمدعلی‌ اکبری‌.

- مبانی مدیریت دولتی، پرویز نامغ، نشر هستان.

-  اصول برنامه ریزی، علی رضا آیت اللهی، مرکز آموزش مدیریت دولتی.

- آشنایی با مفهوم برنامه ریزی، سعید محمودی و هم کاران، سایت آفتاب.

- مروری بر تاریخ چه ی برنامه ریزی در ایران، محمد کرد بچه، روزنامه دنیای اقتصاد.

- سایت دبیر خانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی.

- سایت باشگاه اندیشه.

- وبلاگ فاطمی.

نظرات  (۲)

۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۲ عرفان اقوامی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما دوست عزیز
اگر خون ایرانی در رگ هایت جریان دارد، لینک زیر را نگاه کن و نظرت خودت را به عنوان یک ایرانی درباره ی آن بیان کن.
موفق باشی و سرافراز - یا حق

سلام  علیکم

 

اوّلا تشکر می کنم از فعالیت شما در این عرصه

و بعد هم  پیشنهادی دارم خدمت برادر محترم و آن  اینکه....

 

از هر مطلبی ، جنبه معرفتی آن را پر رنگ تر مطرح بفرمایید.

و البتّه رعایت اختصار ممکن در مطالب ، هم برای مراجعین و هم خود شما مفیدتر

خواهد بود.

 

با تشکر

پاسخ:
بسم الله.
سلام علیکم. تاریخ برنامه ریزی ممکن است در حد یک کتاب باشد؛ اما بنده خواستم که کمی بیشتر و بهتر از مقوله ی فرهنگ بدانیم.
بنده در مورد بعضی از مقولات، بنا را می گذارم بر این که خواننده، مساله را می داند، به خاطر همین کمتر در باره اش توضیح می دهم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی