محمد قمی  Mohammad Qomi

بسم الله الرحمن الرحیم
* محمد قمی
* بنده عاصی خدا
* سطح سه حوزه
* کارشناسی ارشد علوم سیاسی
* کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
* کارشناسی مدیریت امور فرهنگی
* علاقه مندی ها : عکاسی ، مهندسی فرهنگی ، نغمه سازی ، سیاست ، گرافیک ، شعر ...
* اولین مقاله سیاسی فرهنگی خود را در سن 16 سالگی به چاپ رساندم .
+ از نظرات سازنده و انتقادات منصفانه خود مرا بهره مند سازید .
ــ از این که اهل گذاشتن کامنت های نا سزا و بی ادبانه و ... نیستید متشکرم .

* MohammadQomi
* Favorites: Photography, Cultural Engineering, Music, Policy, Graphic, Poetry and etc
* My first article has been printed in a mass medium, when I was 16
* Please leave comments with appropriate contents

* محمد قمی
* المفضلات: فتوغرافی، الهندسة الثقافیة، الموسیقی، الساسة، الرسومات، الشعر و...
* نشرت مقالتی الاولی بوسیلة اعلامیة فی 16.
* شکرا لمراعتکم فی رعایة الادب و الاحترام فی التعلیقات.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است


//bayanbox.ir/id/8111525604352157081?view


محمد قمی: حجت الامسال و الپس پیار سال خاتمی، در حین رفتن به ساختمان بنیاد " زاران " از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شد.

تهران خبرگزاری های مختلف : به گزارش کسی که ندید و نشنید، امروز صبح، خاتمی در حین رفتن به محل بنیاد " زاران " از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شد. به گزارش فرد مذکور، در لحظه ی دستگیری، خاتمی در حال خواندن ادعیه ی مخصوصه ی ماه " می "! از جمله " زیارت سوروس " و دعای " اللهم ارزقنا دختر ایتالیایی ... " بود.

به گزارش همان فرد مذکور، در هنگامی که مامورین، دستبند را به دستان وی می زدند، خاتمی در حالی که دندان هایش از شدت صلح طلبی! به هم پرس شده بودند، می گفت: " وا کانتاه ... وا هگلاه ... وا مارکساه ... گفت و گو... مذاکره... بیاین با هم مذاکره کنیم... تعفن ها ... گفت و گوی تعفن ها... چیز... همون تمدن ها... بابا! ولم کنین!... توی بنیاد جلسه دارم... برای سال بعد " برنامه " داریم... هوشنگ! موشنگ! استوانه رو خبر کنین... ذوزنقه رو کشتند!! ... چیز!... حاجی! سیدو کشتن! ... " به گفته ی همان فرد مذکور وقتی زوزه های این خداجوی هفت خط به این جا رسید، دل باختگان عبا شکلاتی، با یک صدا و با همراهی نسوان خوش چهره و " زیبا رویان " و با حرکات موزون وصف ناپذیر! می گفتند: حاجی سیدو کشتن! حاجی سیدو کشتن!... .

بسیار! گفتنی و شنیدنی است که در پایان این مراسم، مامورین عاقبت به خیر این مرز و بوم به دلیل امتناع حجت الامسال از همراهی با آن ها، درب خودروی پلیس را باز کرده و گوش وی را با 361 درجه چرخش گرفته و کشان کشان به ورودی خودرو رسانده و با اردنگی هر چه جانانه تر! ( آی جان!!! ) این جرثومه ی سکولار را به داخل اتوموبیل چپاندند و بردند.

انتهای ( End ) خبر. /

محمد قمی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

//bayanbox.ir/id/1319017103252614397?view


محمد قمی: اگر دقت کرده باشید، در همه ی بخش ها و برنامه های صدا و سیما، هنگامی که خواسته می شود به صدا و سیما اشاره شود، از عبارت " رسانه ی ملی " استفاده می شود. این عبارت، دو پهلو است؛ از طرفی می توان به صدا و سیما این عبارت را اطلاق کرد چون از پول بیت المال است و به اعتبار دیگری، این مفهوم را می توان گرفت که صدا و سیما، یک رسانه ی خصوصی نیست... . اما چیزی که باعث شد بنده که به مسایل فرهنگی و مدیریت فرهنگی حساس هستم این مطلب را بنویسم، اقدام مستبدانه و مستکبرانه مدیریت صدا و سیما، به ریاست ضرغامی، در باره ی برنامه ی " سمت خدا " است. ظاهرا نامه ی آقای ماندگاری ( خطیب مشهور ) در قبال نهی از منکر، برای نا اهلان مدیر سنگین آمده و دستور اتمام قرارداد تهیه کننده را صادر کرده اند. تا کنون تعدادی واکنش به این قضیه شده.


                             //bayanbox.ir/id/3952957898823812603?view


داستان مدیریت فرهنگ در کشور ما هم چنان که برخی معتقدند داستان غم انگیزی دارد؛ هم از سوی غرب گرایان به فرهنگ هجمه می شود و هم از سوی کسانی که ادعای انقلابی بودن را دارند. فریاد رهبر هم از دست علی جنتی ها بلند است و هم از دست امثال ضرغامی؛ ممکن است برخی اشاره داشته باشند به قلیل تشکرات رهبری از صدا و سیما ( مانند تشکر ایشان در قبال عمل کرد این سازمان در مدت انتخابات ریاست جمهوری سال قبل؛ ) ولی ضرغامی خود بهتر از نگارنده می داند که هنگامی که در پایان دوره ی اول ریاستش بر سازمان، از طرف بیت رهبری، لیست افتضاحاتی که در مجموعه ی زیر دستش اتقاق افتاده بود را برایش آوردند، او قول داده بود که اصلاح کند... نه این که هنوز چند هفته بیشتر از زمانی که رهبری، تقویت جناح فرهنگی مومن را آهسته " داد " زده بود، بر عکس آن عمل کند.

بر گردیم به " رسانه ی ملی ". دو احتمال مذکور را در باره ی این عبارت به یاد آورید؛ پر واضح است که وقتی آقایان نعره ی رسانه ی ملی را سر می دهند، یعنی می خواهند بگویند که " همه در این رسانه سهم دارند و مال همه ی ملت ایران است "... ولی زهی خیال باطل! حضرات، مشرف بر تپه های جام جم و در زیر کولر های گازی و بر روی صندلی های چرخان لم داده و هر کاری که دلشان می خواهد می کنند و از هر که دلشان بخواهد حمایت و هر کسی را که به مقام عظما! ی آنان نگاه غیر ملتمسانه کند با اردنگی به سمت خیابان ولی عصر و یا پارک وی هدایت می کنند... در عین حال دم از " مقام معظم رهبری " و " اطاعت از رهبری " می زنند. اینان، مایه ی ننگ فرهنگ و باعث تکدر خاطر رهبر فرهیخته ی جهادگر هستند...

یک روی سخن بنده با رهبرم است؛ می دانم که از این ندانم کاری ها و سهل انگاری ها در حوزه ی فرهنگ " دلتان خون است "، می دانم که آن قدر شکایت از این و آن دارید که ... ولی نه! فریاد روشنگری، کار عمار هاست... شما به خاطر جایگاهتان که جایگاهی بس خطیر و بزرگی است و به دلیل مصالح ملی، برخی از مسایل را بیان نمی کنید و در دل خود نگه می دارید...

با روند بروکراسی زده و روحیه ی بیلان کاری و کمیت گرایی، نمی توان کار جهادی کرد؛ این را باید برخی مدیران نفهم، باید بفهمند که عرصه ی فرهنگ، جای جهاد فرهنگی است، جای نشان دادن زور و قوت علیه زیر دستانی که از قضا، جزء جبهه ی فرهنگی مومن هستند، نیست... این زور و قوت را جمع کنند در مشت های فرکانسی و بعد بکوبند در گوش لیبرالیسم و لیبرالیست های این طرف آبی و آن طرف آبی.

بحث، فقط در باره ی خصوص برنامه ی سمت خدا نیست؛ این نمونه ای از دست آورد های یک مدیر نا جهادی است... بله! " عقل که نباشد، تن در عذاب است " !  هم چنان که یک سازمان اگر فاقد قسمت « ادراکی » مطلوب باشد، بدنه ی سازمان و مخاطبین در رنج و شکنجه هستند؛ این یک اصل مهم در علم مدیریت است. پس بشتابیم و کاری کنیم که " رسانه ی ملی " به معنای " همه در این رسانه سهم دارند و مال همه ی ملت ایران است " شود.

محمد قمی
۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

http://uploadax.com/images/72992248968313239378.jpg


محمد قمی: چند وقت پیش، به طور اتفاقی یکی از قسمت های پویانمایی خارجی" گربه سگ " را مشاهده می کردم؛ به دلیل این که امروزه، پویانمایی دیگر مختص گروه سنی کودک و نوجوان نیست و بزرگ سالان هم گاهی اوقات، می توانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ چه این که بنا بر عقیده ی بعضی، برخی از این پویانمایی ها جنبه ی سیاسی دارند؛ مانند " تام و جری " که گفته شده این دو شخصیت یاد آور " آمریکا و شوروی سابق " مخصوصا در دوران جنگ سرد هستند.

و اما گربه سگ... این نام شخصیتی دو وجهی است که متشکل از یک گربه و یک سگ که در یک خانه زندگی می کنند. در قسمت مذکور، موشی باعث اذیت و آزار گربه سگ می شود تا خانه ی خود را ترک کنند و دست از حق خود بردارند؛ ولی گربه سگ تسلیم او نمی شود و تمام توان خود را برای به دام انداختن او و بیرون راندن او می کنند. گه گاهی گربه به سگ می گوید که بیاییم با موش کنار بیاییم ولی گربه گوش به حرف او نمی دهد و هر روز به دنبال موش می دود. بعد از مدتی چون سگ، از خود تنبلی و بی میلی نشان می دهد و تمام خانه و اطراف و بیرون خانه به خاطر دنبال کردن موش از سوی گربه سگ دچار نقص و خرابی هایی شده بود، به نا چار، به موش خراب کار اعلام کردند که ما حاضریم با تو " مذاکره " کنیم... گربه سگ در یک طرف میز و موش خراب کار آن طرف میز؛ موش گفت که باید هر چه که من به شما گفتم گوش کنید و اگر نه باز اذیتتان می کنم و گربه سگ که می خواستند از شر موش خلاص شوند گفتند که چه می خواهی؟! موش موذی که از غفلت طرف مقابل می خواست سوء استفاده کند، از پیش توافق نامه ای را تنظیم کرده بود که بر اساس آن در قبال دست برداشتن موش از اذیت گربه سگ و عدم تعرض به دارایی او، " هر چه که روی زمین بود برای گربه سگ و هر چه که زیر زمین بود برای موش باشد "؛ اول موش توافق نامه را امضا کرد و بعد گربه سگ... ولی ناگهان... تمام خانه به زیر زمین رفت و تنها مقدار نا چیزی روی زمین باقی ماند!! چرا؟! چون همان طور که قبلا آوردم، گربه سگ به خاطر به چنگ آوردن موش موذی تمام خانه، علاوه بر زیر زمین را به خاطر او دنبال کرده بودند و در پی این، یک سری حفره ها و فضا های خالی در زیر خانه ایجاد شده بود و سنگینی خانه باعث شده بود که فضا ها و حفره های خالی زیر خانه روی هم آوار شوند و در نتیجه خانه به زیر زمین برود! ... وقتی که این صحنه را مشاهده کردم، بی اختیار یاد توافق نامه ی ژنو افتادم!

محمد قمی
۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر