محمد قمی  Mohammad Qomi

بسم الله الرحمن الرحیم
* محمد قمی
* بنده عاصی خدا
* سطح سه حوزه
* کارشناسی ارشد علوم سیاسی
* کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
* کارشناسی مدیریت امور فرهنگی
* علاقه مندی ها : عکاسی ، مهندسی فرهنگی ، نغمه سازی ، سیاست ، گرافیک ، شعر ...
* اولین مقاله سیاسی فرهنگی خود را در سن 16 سالگی به چاپ رساندم .
+ از نظرات سازنده و انتقادات منصفانه خود مرا بهره مند سازید .
ــ از این که اهل گذاشتن کامنت های نا سزا و بی ادبانه و ... نیستید متشکرم .

* MohammadQomi
* Favorites: Photography, Cultural Engineering, Music, Policy, Graphic, Poetry and etc
* My first article has been printed in a mass medium, when I was 16
* Please leave comments with appropriate contents

* محمد قمی
* المفضلات: فتوغرافی، الهندسة الثقافیة، الموسیقی، الساسة، الرسومات، الشعر و...
* نشرت مقالتی الاولی بوسیلة اعلامیة فی 16.
* شکرا لمراعتکم فی رعایة الادب و الاحترام فی التعلیقات.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است


http://bayanbox.ir/view/6197517547277280789/khatami-4-2.jpg

telegram.me/joinchat/Awzk1zu_K2cLCE7yrU4fuQ

محمد قمی: انصافا حق و انصاف این است که رییس دولت اصلاحات را:

۱- ابتدا باید کاملا نزد عامه ی مردم، بی آبرو و پته ی مانده اش را روی آب انداخت،

۲- سپس در حضور دوربین روشن صدا و سیما، ابتدا، لباس روحانیت را از تنش بیرون آورده و بعد، گوشش را پیچانده و با این حالت، به دم خودرو کشانده و در خودرو انداخت،

۳- سپس در بند مربوط به جانیان اجتماعی زندان، بدون امکانات رفاهی و وسایل شخصی، به مدت دو هفته نگه داری شود. در این مدت، یک دوربین مخفی، در بند مذکور، کار گذاشته شود تا گفت و گوی تمدن ها و تبادلات فرهنگی او با دیگر جانیان، ضبط شود.

۴- بعد از دو هفته، در حضور دوربین روشن صدا و سیما و سایر جانیان، گوشش را پیچانده و از زندان بیرون بیاورند و در خودروی مخصوص زندانیان بیاندازند و به دادگاه ببرند.

۵- سپس، در دادگاه ویژه روحانیت (زعفرانیه)، جهت تعیین مقدار مجازات، برده شود و بعد از هر جلسه ی دادگاه، به بیرون آورده و در اتاق فلزی ای که در حیاط دادسرا تعبیه شده است، شب و روز، جهت بازدید عموم، نگهداری شود.

۶- بعد از طی مراحل دادگاه، بر اساس حکم دادگاه تجدید نظر که دادستان، تایید کرده، در اتاق فلزی را باز و در حضور دوربین روشن صدا و سیما، گوشش را پیچانده و به داخل خودرو پرتاب کنند.

۷- بعد از آن، مورد را جلوی دانشگاه تهران، پیاده نمود و همین که خواست از گفتمان و گفت و گو، حرف بزند، در حضور دوربین روشن صدا و سیما، توسط بزرگ ترین و رشید ترین سرباز نوپوی پلیس با اردنگی هر چه محکم تر به سمت میدان انقلاب هدایت شود.

۸- مورد، در حد فاصل دانشگاه تهران تا میدان انقلاب، با همان شیوه ی مذکور اردنگی و دوربین روشن صدا و سیما هدایت شود.

۹- وقتی مورد، به میدان انقلاب رسید، در حضور دوربین روشن صدا و سیما، گوشش توسط یکی از پدران شهدای فتنه ۸۸ پیچانده شود و به پای چوبه ی دار کشانده شود.

۱۰- مورد را به پای چوبه ی دار، عمودی کرده و در این لحظه، طناب دار توسط کوچک ترین فرزند شهید مدافع حرم که بر روی شانه ی فرد دیگری نشسته است، بر گردن او انداخته شود.

۱۱- سپس، حکم اعدام، توسط یکی از فرزندان یکی از شهدای دفاع مقدس برای عموم مردم حاضر در میدان، قرائت شود.

۱۲- بعد از آن، پایه، توسط یکی از فرزندان یکی از شهدای انقلاب اسلامی، از زیر پای مورد، کشیده شود.

۱۳- جسد مورد، جهت بازدید عموم، به مدت یک هفته بر چوبه ی اعدام، آویزان بماند.

۱۴- در یک هفته ی فوق، در کنار میدان، ریگ و سنگ ریزه ی کافی توسط شهرداری، ریخته شود تا اگر کسی خواست، دلش را بیشتر خنک کند، با سنگ جسد را پذیرایی کند.

۱۵- بعد از یک هفته، جسد (اگر باقی مانده باشد)، به خانواده ی بد بختش تحویل داده شود.

۱۶- بعد از این، هفته ای حد اقل دو بار، فیلمی که دوربین مخفی در زندان از مورد ضبط کرده بود، توسط صدا و سیما در پر بیننده ترین ساعت روز، پخش سراسری شود و فیلم هایی که دوربین روشن صدا و سیما ضبط کرده بود، شبکه ی نسیم، در قسمت سرگرمی هایش، روزی یک بار پخش کند.

۱۷- روز اعدام مورد، در تقویم رسمی کشور، به نام روز ملی انتقام، ثبت شود.

۱۸- بعد از اعدام مورد، وزارت علوم، در بین دروس کارشناسی ارشد و دکتری علوم سیاسی، یک درس سمینار دو واحدی با عنوان "سمینار بررسی ابعاد روز ملی انتقام" قرار دهد که در سر فصلش آمده باشد که دانشجو باید برای این درس، مقاله ای را ارایه کند، در باره ی زندگی و سرنوشت رییس دولت اصلاحات و اصلاحات آمریکایی و موضوعاتی مربوط به این ها.

منتها، چون تا به حال، حق و انصاف و عدل در مورد پخمگان سیاسی (نخبگان سابق) جامعه جاری نشده، موارد بالا، بیشتر شبیه آرزو است... .

مطلب بالا در کانال تلگرام:

telegram.me/joinchat/Awzk1zu_K2cLCE7yrU4fuQ

مطلب بالا در اینستاگرام:
instagram.com/p/BFB6JtoRFUs/

محمد قمی
۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

//bayanbox.ir/id/2402451884355961735?view


محمد قمی: تقدیم به دولت سبز و بنفش!


"عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد"
بهر تدبیر حسن، ما نگران خواهیم شد

دولتش کرد با خاک امیدم یک سان!
یا که با حربه ی داس! (۱) نعره زنان خواهیم شد...

بر بگردید! حسن، دسته کلیدش گم شد!
همچنان ما پی نانی نگران خواهیم شد؟!

"
سهم من کو؟" شده ورد زبان بعضی
تا دهند پُستی و ما کارگران خواهیم شد؟!

(فتنه ها در دل این فتنه گران خوابیده است
فتنه ها را خودمان چاره کُنان خواهیم شد!... )

جشن صد روز بگو: ما طی این هفت، هشت سال
خوار گشتیم! ولی، خوار کُنان خواهیم شد!!:

گفت: سرد است تو را؟ گرمیِ جان می خواهی؟!
رُوْ جهنم!! خودمان میخ و سَنان خواهیم شد!!

رو جهنم! به جهنم که خزانه خالیست! :)
ما جهنم ببریم زوری و فان! (۲) خواهیم شد!

منتقد چیست؟ همان تغذیه خوار مزدور!!!
منتقد کیست؟ کجاست؟... راهیِ آن خواهیم شد!!...

...

از همان خنده ی ناجور ظریف دانستم
عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد! :)

پی نوشت:
از تمنای وجود یک چنین روحانی،
بهر محمود - مشا مدح کُنان خواهیم شد!


1- درست است که داس از لحاظ وزن نمی خوره ولی می چسبه که!
2-فانی.

محمد قمی
۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

                اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی (ع)


محمد قمی: سخن از فرهنگ، بسیار است... ولی با توجه به سخنان اخیر رهبری در ابتدای سال، و این که ایشان امسال را سال " اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی " نام گذاشته اند، لازم دیدم چند نکته را یاد آور شوم و قبل از این، لازم است که متذکر شوم که نگارنده، نه اصول گرا ( به معنای دسته ی سیاسی ) است و نه اصلاح طلب و نه راست و چپ و دوست دارد که سرباز خوبی برای ولی فقیه باشد:

1- تأکید چندین باره ی رهبری، بر مقوله ی فرهنگ و مهم تر دانستن این مقوله نسبت به اقتصاد، به ما می گوید که با مسأله ی فرهنگ به مانند یک مسأله ی اساسی برخورد کنیم. فرهنگ، همه چیز ماست؛ در حالی که سرمایه و مادیت همه چیز ما نیست؛ بر خلاف غربی ها که مادیت و سرمایه شان همه چیز آن ها است و کافی است که آن را در خطر ببینند و همه چیز و همه کس را به خاطر آن، از بین ببرند... یک فرق اساسی دیگری که ما با آن ها داریم، این است که ما باید اقتصاد را برای تقویت عناصر فرهنگی خودمان به کار ببریم ولی آن ها برای زنده ماندن اقتصاد و مادیت شان، فرهنگ را به خدمت می گیرند؛ نمونه ی بارز این مدعا، هالیوود است.

2- رهبری در جریان آخرین دیدار خود با اعضای خبرگان رهبری، به شدت در باره ی فرهنگ ابراز نگرانی کرده اند؛ این ابراز نگرانی، در پی واکنش برخی از اعضای خبرگان به اوضاع فرهنگی بود. این که چرا وضعیت فرهنگ و مدیریت فرهنگی به این رسیده است، می توانیم به چند عامل اشاره کنیم:

2-1 : همه ی دولت ها به فرهنگ به مثابه دیگر مقوله ها، مانند اقتصاد و ... نگاه کرده و می کنند و بلکه در نظر ایشان، این مقوله، پایین تر از آن هاست! فکر کرده و می کنند که با تصمیمات آنی و بخش نامه ای می توانند این مقوله را رسیدگی کنند؛ در حالی که هم چنان که گذشت، فرهنگ یک مسأله ی اساسی است و به قول رهبری، مانند هوای اطراف ماست که اگر آلوده باشد، ما هم آلوده خواهیم شد.

2-2 : از ابتدای انقلاب، همیشه بین نخبگان دین اندیش اصیل و دین اندیش چپ گرا کش و قوس هایی بوده است؛ هر گاه هر طیفی، قدرت را به دست آورده، خواسته که عناصر فرهنگی جامعه را مطابق میل خود تغییر دهد و در نتیجه، دوگانگی که نه، بلکه چند گانگی و سردرگمی در جامعه ی هدف، به وجود آمده است؛ مانند یک گروه ارکستر، که چند رهبر با چند پارتیتور برایش رهبری می کنند!!

2-3 : ما حتی دفاع هم نمی کنیم!؛ چه برسد به تهاجم... در یک جنگ نا برابر قرار داریم، در حالی که مدیران فرهنگی - اگر نگوییم که آب به آسیاب دشمن می ریزند - کاملا منفعلانه با مظاهر فرهنگ مهاجم برخورد می کنند و از طرفی دیگر با قواعد بازی ای که دشمن طراحی کرده است با دشمن برخورد می کنند، یعنی همان آداب دیپلماتیک و لبخند های دل برانه و سخن از روابط و آشتی با جهان و ... . در حالی که دشمن با سیاست فشار از پایین و چانه زنی از بالا کار خود را به پیش می برد، ما با سیاست منفعلانه، عملا ایده ی دهکده ی جهانی و کشورهای شمال و جنوب آن ها را پذیرفته و با کد خدا هم پیمان می شویم!

2-4 : یک طیفی از ساختار شکنان که در قبل از دهه ی هفتاد تئوریزه شده و در پی دوم خرداد سال 76، به آن ها در قالب های نشریات و بدنه ی دولت، اجازه ی ابراز وجود داده شده بود، هم اکنون و بعد از 24 خرداد سال 92، بیش از گذشته فعال شده اند و نمونه ی فعالیت های آنان، قضیه های " آسمان " و " بهار " است.

2-5 : جنتی - وزیر فرهنگ – قبلا گفته بود که می خواهد راه خاتمی، فتنه گر سال 88 را ادامه دهد و الحق هم که تا آن جایی که توانست در این چند ماه، این راه را ادامه داد. بعد از ابراز نگرانی رهبری نیز، چون می دید که اکنون، هاشمی - مانند دوران کارگزاران – نفوذ خود را ندارد و اکنون نفوذ و محبوبیت رهبری، بیش از پیش است، ترسان و لرزان و با اجرای قاعده ی فرار به جلو، سخن از اطاعت از رهبری به میان آورد. در دوران دوم خرداد، رهبری با یک رییس جمهور و یک مشت مسئولین چموش رو به رو بود که هر چه به آن ها هشدار می داد، آن ها کار خودشان را می کردند... هم چنان که – بنا بر نقل قولی – هاشمی به خاتمی توصیه کرده بود که در برابر خطابات رهبری بگوید چشم ولی کار خود را بکند.

3- ما در عرصه ی مدیریت فرهنگی، فاقد قرار گاه جامع و دیدبان فرهنگی هستیم؛ قرار گاه جامعی که همه ی سازمان های فرهنگی تأثیر گذار بر فرهنگ جامعه در آن جا باشند و زیر یک فرماندهی واحد به جنگ با دشمن فرهنگی بروند. دیدبان، برای رصد دقیق اوضاع فرهنگی جامعه و انتقال شرح وضعیت به قرار گاه جامع.

4- سازمان صدا و سیما، که به " نا راستی "، رسانه ی ملی خوانده می شود، دارای تأثیر عمیق بر فرهنگ جامعه است. بعد از روی کار آمدن روحانی و ایجاد برخی اختلافات بین دولت و صدا و سیما، ظاهرا دولت، بودجه ی سازمان را کاهش داده و صدا و سیما از پی این، مجبور شده است که آنتن فروشی کند و حجم تبلیغات بازرگانی خود را نیز افزایش دهد. از طرفی، دولت، با این کار نشان داده که همان دولت کارگزاران هاشمی است ولی با پوشش فانتزی! و از طرف دیگر، صدا و سیما، با خرج ها و مدیریت نا مناسب و بروکراتیک و عدم قناعت و اسراف مجبور به آنتن فروشی و افزایش تبلیغات شده است که در نتیجه، این جامعه است که مصرف گرا بار می آید...

5- رهبری در سخنانشان به جوانانی که خود جوش کار فرهنگی می کنند توصیه کرده اند که « هر چه می توانند به صورت جدی ادامه دهند » و افزوده اند که « این اقدامات، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت کشور ایجاد کرده ». رهبری در این بخش، در واقع به طیف مردمی مدیریت فرهنگی و یا همان " عزم ملی " اشاره داشته اند. در این بین، وظیفه ی دستگاه های مسئول فرهنگی است که لیاقت خود را عملا نشان داده و از این طیف هر چه می توانند حمایت کنند؛ زیرا فرهنگ، نیاز به اقدامات جهادی دارد و اگر مسئولین ( مشخصا وزارت فرهنگ )، عرضه ی کار جهادی را ندارند، حد اقل از این طیف مردمی حمایت کنند...

6- با افکار لیبرالی نمی توان به جنگ لیبرالیسم رفت! ... و شاید هم به خاطر همین، تا هنگامی که امثال جنتی و هم فکران وی دارای نفوذ و قدرت اند، نمی توان انتظاری در قبال محقق شدن شعار اعلامی از سوی رهبری را داشت.

7- رهبری در میان اعضای خبرگان، لزوم حمایت از جبهه ی فرهنگی مومن را گوش زد کردند؛ این حقیر، هر چه فکر می کنم می بینم شاید رهبری، از باب انجام وظیفه و از سر دل سوزی این سخن را گفته اند و اگر نه، رهبر عزیز، خود بسیار بهتر از بنده می دانند که خواستن چنین چیزی از کسانی که اهمیتی برای جبهه ی فرهنگی مومن قایل نیستند ( و نهایت ارزشی که برای این طیف می توانند قایل باشند این است که آن ها را با پارناسیست ها و چپ گرا ها یکی بدانند، ) فایده ای نخواهد داشت؛ با این وضعیت، پر واضح است که دولت در عرصه ی فرهنگ ( که ذاتا عرصه ای است که باید با صبر و تحمل همراه باشد )، صبر پیشه نکند و تحمل حتی یک منتقد را نیز نداشته باشد!...

8- این دولت، یک دولت امنیتی است تا یک دولت فرهنگی؛ به این معنا که بیشتر با پدیده ها و مسایل موجود، با دید امنیتی نگاه می کند و با دید فرهنگی و بنیانی نمی نگرد. در این جا یک توصیه ی دوستانه به آقای روحانی دارم: گر چه به شما رأی نداده ام و إن شاء الله دور بعدی هم نه به شما و نه به هم فکر شما رأی نخواهم داد، ولی دوست ندارم در این بین، مردم، از بی تدبیری ها نا امید شوند که در این صورت، اصل نظام صدمه خواهد دید؛ پس آقای روحانی! اگر می خواهید این گونه نشود، یک درخواست بیشتر ندارم و آن این که با خود، رو راست باشید و واقعا فقط از رهبری تبعیت کنید، نه از هاشمی و خاتمی .

محمد قمی
۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

محمد قمی
۱۶ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر